کف آشپزخونه پر سینی حلوا نذری بود ...
دیدم گند زدم...
یه پایی رفتم تو اتاق پامو با یه پارچه پاک کردم...
دیدم صدای جیغ میاد ...
گفتم ای داد بیداد ، آقا گندش در اومد ...
رفتم نگاه کنم دیدم همه میزنن تو سرشون و چند نفر هم غش کردن که حضرت پاشو گذاشته تو سینی ...
اون سینی رو با همه حلوا ها قاطی کردن, همه محله صف کشیدن تا یه ذره واسه تبرک ببرن ...
شب بابام میگفت حلوا بخور بدبخت تا شفا بگیری..... جای پای حضرت است!
"صادق هدایت"
+ نوشته شده در پنجشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۵ساعت 11:8  توسط |
معصوم...برچسب : نویسنده : mesomo بازدید : 105